آیه 23 سوره ملک
<<22 | آیه 23 سوره ملک | 24>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بگو: اوست خدایی که شما را از نیستی به هستی آورد و دو گوش و چشم (شنوا و بینا) و دل (هوشیار) به شما عطا کرد (تا شکر نعمتش گویید) حال آنکه بسیار کم از نعم او شکرگزاری میکنید.
بگو: اوست که شما را آفرید و برای شما گوش و دیده و دل قرار داد، ولی اندکی سپاس می گزارید.
بگو: «اوست آن كس كه شما را پديد آورده و براى شما گوش و ديدگان و دلها آفريده است. چه كم سپاسگزاريد.»
بگو: اوست كه شما را آفريده است و گوش و چشم و دل داده است. چه اندك سپاس مىگزاريد.
بگو: «او کسی است که شما را آفرید و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد؛ امّا کمتر سپاسگزاری میکنید!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- سمع: قوه شنوايى. منظور از آن جمع است و چون در اصل مصدر است و مصادر جمع بسته نمىشود لذا در قرآن هميشه مفرد به كار رفته است، به معنى گوش نيز به كار مىرود، در اقرب گويد: «السمع: حس الاذن و الاذن».
- افئده: قلبها. مفرد آن فؤاد است «فاد» به معنى بريان كردن مىباشد قلب را از آن فؤاد گفتهاند كه در آن دلسوزى هست.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24»
پس آيا كسى كه به رو افتاده راه مىرود هدايت يافتهتر است يا كسى كه ايستاده بر راه راست مىرود؟ بگو: اوست كسى كه شما را پديد آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد امّا شما اندكى سپاس مىگذاريد. بگو: اوست كسى كه شما را در زمين بيافريد و به سوى او محشور مىشويد.
نکته ها
«مكب» به معناى كسى است كه به رو افتاده باشد و «إِنْشاءً» به معناى ايجاد همراه با ابتكار و «ذرأ» به معناى آفريدن و تكثير نسل است.
در اين آيه كافر به كسى تشبيه شده است كه به رو بر زمين افتاده باشد و بخواهد افتان و خيزان حركت كند ولى مؤمن به كسى كه راست قامت راه مىرود، تشبيه شده است.
«سمع» مصدر است و مفرد و جمع را شامل مىشود و لذا نيازى به آوردن آن به صورت جمع نيست، بر خلاف «ابصار» و «افئده» كه به صورت جمع آمدهاند.
كسىكه از رو به زمين افتاده، ديد ندارد، با زحمت و كند حركت مىكند، چون موانع راه را نمىبيند دست و صورتش آسيب مىبيند، ذليل و خوار مىشود، ديگران مىروند و او تنها
«1». ملك، 30.
جلد 10 - صفحه 160
مىماند، ولى كسىكه ايستاده حركت مىكند، عزيز است، تند و سريع مىرود، موانع راه را از دور شناسايى و بررسى مىكند، لذا سالم مىماند و ديگران نيز با او همراهند.
امام باقر عليه السلام فرمود: قلب چهار گونه است، يكى از آنها قلب وارونه است كه آن قلب مشرك است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ» «1»
خودشناسى راهى براى خداشناسى است. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: گوش با استخوان مىشنود و چشم با پيه مىبيند. «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ»
با اينكه شكر ما در برابر نعمتهاى خداوند بسيار كم است، ولى خداوند نعمت هايش را از ما نمىگيرد. در دعاى ماه رجب مىخوانيم: «يا من يعطى الكثير بالقليل» اى خدائى كه در برابر عمل و شكر كم، عطاى بسيار مىكنى.
پیام ها
1- افراد لجوج و حق ستيز و حق گريز، به نوعى مسخ شدهاند و به جاى حركت طبيعى مثل خزندهها حركت مىكنند. بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ ... مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ
2- راه اسلام، هموار و مستقيم و داراى مقصدى روشن است و اگر امت اسلامى بر اين راه رود، راست قامت و سرافراز است. «يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
3- خلقت انسان بسيار مهم است به گونهاى كه پيامبر مأمور مىشود مردم را به مبدأ پيدايش و نعمتهاى نهفته در آن پى در پى هشدار دهد. قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ ... قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ
4- آفرينش خداوند ابتكارى است، نه شبيه سازى از روى نمونه قبلى. «أَنْشَأَكُمْ»
5- خدا همه ابزارهاى شناخت را به انسان عطا فرمود تا با او اتمام حجت كند.
(انسانهاى عادى تنها مىشنوند و مىبينند و عبرت مىگيرند امّا انسانهاى برتر، مطالبى را از طريق دل دريافت مىكنند.) «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ»
6- شكر خداوند، تنها با زبان نيست بلكه شكر عملى كه همان به كارگيرى
«1». كافى، ج 2، ص 423.
جلد 10 - صفحه 161
صحيح نعمتها است، لازم است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
7- كسىكه در آغاز خلقت شما را در زمين و از زمين آفريد، قدرت زنده كردن دوباره شما را نيز دارد. أَنْشَأَكُمْ، ذَرَأَكُمْ ... إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
8- خداوند در دنيا انسانها را در زمين پخش مىكند و در قيامت آنها را جمع مىكند. «ذَرَأَكُمْ، تُحْشَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23»
قُلْ هُوَ الَّذِي: (مربوط به آيه قبل) يعنى اگر كفار نگويند كه ناصر و رازق ما خداست، بگو اى پيغمبر ناصر و رازق شما آن ذاتى است كه به قدرت تامه، أَنْشَأَكُمْ: بيافريد شما را و از كتم عدم بوجود آورد، وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ: و قرار داد براى شما شنوائى را كه قوه سامعه (گوش) باشد تا سخنان حق بشنويد و بدان متعظ شويد، وَ الْأَبْصارَ: و بينائى را كه قوه باصره (چشم) باشد تا دلايل قدرت و بدايع فطرت مشاهده كنيد، وَ الْأَفْئِدَةَ: و دلها را تا در معانى كلمات الهى و مصنوعات سبحانى تفكر و تأمل نمائيد و از آن عبرت يابيد، لكن با اين همه اعطاف و الطاف الهى بر اهتدا، قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ: اندك شكرگزارى كنيد اين نعمتها را.
تنبيه: سر آمد تمام قواى انسانى بعد از نعمت ايجاد و ابقا، اين سه نعمت
«1» اصول كافى، جلد 3، صفحه 152.
جلد 13 - صفحه 253
بزرگ است: گوش، چشم، قلب، كه موجب ترقيات انسانى و سعادت جاودانى است. بنابراين شكر آن واجب است، يعنى استعمال گوش براى شنيدن معارف الهى و آيات سبحانى و متعظ شدن، و چشم براى ديدن شواهد قدرت و عبرت يافتن، و قلب براى تفكر و تدبر و تدارك. پس اگر بر اين نهج نباشد، شكر متحقق نشود، و لذا فرمايد: كم هستند آنان كه شكرگزارى كنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
ترجمه
آيا پس كسيكه راه ميرود با آنكه در افتاده بر روى خود هدايت يافته تر است يا آنكه ميرود راست ايستاده بر راه راست
بگو او است كسيكه آفريد شما را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
بگو او است كسيكه خلق و پراكنده نمود شما را در زمين و بسوى او جمع كرده ميشويد
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو جز اين نيست كه
جلد 5 صفحه 243
علم نزد خدا است و جز اين نيست كه من بيم دهنده آشكارم
پس چون ديدند آنرا در نزديكى زشت و گرفته شود رويهاى آنانكه كافر شدند و گفته شود اين آنستكه بوديد بعجله طلب ميكرديد
بگو خبر دهيد مرا اگر هلاك گرداند مرا خداى و هر كه با من است يا رحم نمايد بر ما پس چه كس پناه ميدهد كافران را از عذاب دردناك
بگو او است خداى بخشاينده گرويديم باو و بر او توكّل نموديم پس بعد از اين خواهيد دانست كيست كه او در گمراهى آشكار است
بگو خبر دهيد مرا اگر بگردد آب شما فرو رفته در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب گواراى آشكار.
تفسير
خداوند متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه ميرود و جائى را نميبيند و از جائى خبر ندارد و اهل ايمان را بكسيكه راه مستقيم بمقصود را يافته و راست و درست با توجّه به اطراف و جوانب راه ميرود و سؤال فرموده كه كدام يك از اين دو نفر نزديكترند به نيل بمقصد و وصول بمقصود و البته معلوم است كسيكه با دليل و برهان عقيده حقّى بدست آورده و بر طبق آن عمل مينمايد بهدايت نزديكتر است از كسيكه بدون تامّل و نظر مسلك و مرامى اتّخاذ نموده و بزحمت بيهوده تبعيّت از آن ميكند و در بعضى از روايات دو مثل مذكور با كسيكه منكر ولايت مولى شده و كور كورانه راه ميرود و كسيكه پيروى از آنحضرت نموده و معرفت بحقّ او پيدا كرده تطبيق شده براى آنكه صراط المستقيم وجود مبارك امير المؤمنين است و دستور فرموده در مقام امتنان به پيغمبر خود كه بمردم بفرمايد خداوند شما را ايجاد فرموده و گوش و چشم و قلب داده تا مواعظ حقّه را بشنويد و بر طبق آن عمل نمائيد و آيات صنع او را مشاهده كنيد و بعقل دريابيد عظمت صانع را و عبرت گيريد ولى كمى از شما شكر گزارى مينمائيد و اين آلات و ادوات كار را بجا و مورد استعمال ميكنيد پس شكر شما كم است ولى بعضى از مفسّرين چون طرف خطاب را كفّار دانستهاند شكر كم را با تكلّف بنا شكرى توجيه نمودهاند و نيز بفرمايد خدا شما را خلق و در زمين
جلد 5 صفحه 244
متفرّق و پراكنده فرموده و روز قيامت براى حساب و جزا در محشر جمعآورى خواهد فرمود و چون كفّار بر سبيل انكار و استهزاء باهل ايمان ميگفتند اين وعدههائى كه پيغمبر راجع بعذاب ما ميدهد و سرنوشت اقوام سابقه را برخ ما ميكشد چه وقت خواهد بود دستور فرمود بفرمايد خدا ميداند وقت آنرا وظيفه من فقط تهديد شما است بدون ملاحظه و با صراحت لهجه ميخواهيد باور كنيد ميخواهيد نكنيد ولى در روز جنگ بدر كه امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند بصورت قهر الهى بر آنها حمله نموده و اكابر آنها را از دم شمشير ميگذراند وعده عذاب خداوند در نظر آنها مجسّم شد و رخسارشان متغيّر و درهم و سياه گرديد و اهل ايمان بآنها گفتند اين آنچنان چيزى است كه بعجله و شتاب طالب و خواهان آن بوديد و بطور استهزاء سؤال از وقتش مينموديد و بعدا هم هر وقت رياست طلبان اين امّت آنحضرت را در اماكن رفيعه مانند روى دست پيغمبر و روى شانه آنسرور ميديدند اين حال براى آنها دست ميداد و در قيامت هم وقتى آنحضرت را ميبينند كه لواء حمد در دست دارد و لب حوض كوثر ايستاده آب ميدهد دوستان را و منع ميكند دشمنان را همين رو سياهى براى آنها دست ميدهد و بآنها گفته ميشود اين همانستكه در دنيا ادّعاء منصب و مقام او را داشتيد چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اينمقام است و مفسّرين ديدن وعد را بمغلوبيّت در بدر و عذاب آخرت تفسير نمودهاند و گفتهاند چون كفّار آرزوى مرگ پيغمبر و اصحاب را مينمودند خداوند فرموده بآنها بگو اگر خدا من و اصحابم را مرگ دهد يا رحم كند و باقى گذارد بحال شما فائده ندارد چون در هر حال شما بايد بعذاب خدا گرفتار شويد و كسى نيست كه شما را از عذاب اليم خدا نجات دهد و بنظر حقير فرموده بگو بآنها بگوئيد بدانم اگر خدا من و على عليه السّلام را بزعم شما هلاك كند يا باميد ما در جوار رحمت خود جاى دهد كه كفار را بهدايت و ارشاد از عذاب اليم خداوند نجات خواهد داد چون آنها آرزوى مرگ آن دو نفر را داشتند نه غير آن دو را و ظاهر آنستكه وجود منذر و هادى براى آنها نافع است نه آنكه ثمرى ندارد و نيز فرموده بآنها بگو آن خداوندى كه من شما را باو ميخوانم روزى دهنده و مهربان است سعادت دنيا و آخرت شما را ميخواهد ما كاملا باو ايمان
جلد 5 صفحه 245
آورديم و امور خودمان را تفويض باو نموديم و روز قيامت معلوم خواهد شد حق با ما است يا شما و بگو خبر دهيد مرا اگر آنخداى بخشنده عطاى خود را از شما قطع كند و آبهاى چشمه و چاههاى شما فرو رود در زمين بطوريكه نشود از آنها استفاده نمود چه كس براى شما آبيرا كه گوارا و جارى در زمين باشد در دسترس قرار ميدهد آيا بتها چنين هنرى دارند يا اين قدرت مخصوص بخداوند رحمن است چون ظاهرا بيشتر مشركين مكّه خداى رحمن را قائل بودند و او را خالق و ولى النّعم ميدانستند ولى قائل بشفاعت بتها بودند و آنكه پرستش آنها موجب تقرّب بخدا است و در روايات ائمه اطهار ماء معين بوجود امام زمان و پائين رفتن آب بغيبت آنحضرت و انحصار قدرت بر بيرون آوردن آن بخدا بتوقف ظهور آنحضرت برخصت خداوند در وقتى كه مصلحت باشد تأويل شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره تبارك الّذى بيده الملك را در نماز واجب خود بخواند پيش از آنكه بخوابد در امان خدا باشد تا صبح شود و در امان او باشد روز قيامت تا داخل بهشت گردد و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 246
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمعَ وَ الأَبصارَ وَ الأَفئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشكُرُونَ «23»
بفرما باين كفار و مشركين خداوند متعال آن خدايي است که شما را ايجاد فرمود و از كتم عدم بعرصه وجود آورد و براي شما جعل فرمود گوش شنوا و چشم بينا و قلب درك كننده بسيار كم از شما شكر گذاري ميكنيد اقول: اعضاء و جوارح انساني بسيار است در داخل و خارج و تمام مقتضي شكر هست خداوند وجه اقتصار بر اينکه سه عضو سمع و بصر و فؤاد نموده اينکه است که غرض اولي در ايجاد بشر باين سه اعضاء حاصل ميشود اما غرض از ايجاد را ميفرمايد: وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِيَعبُدُونِ ذاريات آيه 56 و عبادت فرع معرفت است و لذا لازم شد ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام براي هدايت و ارشاد و دلالت بندگان بمعارف الهيه و بندگي و عبادت خداي متعال، و بدست آوردن اينکه معارف الهيه و طرق عبادات او موقوف بر اينکه سه عضو است زيرا اگر سمع نبود نميتوانستند اخذ كنند چنانچه ميفرمايد: إِنَّكَ لا تُسمِعُ المَوتي وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرِينَ وَ ما أَنتَ بِهادِي العُميِ عَن ضَلالَتِهِم آدم كر نميشنود و نيز ميفرمايد: أَ فَأَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ أَو تَهدِي العُميَ وَ مَن كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ زخرف آيه 39.
و اگر بصر نبود معجزات و دلائل نبوت را مشاهده نميكردند و هدايت نميشدند.
جلد 17 - صفحه 113
و اگر فؤاد نبود عقل نداشتند که درك كنند لذا خداوند حجت را از هر جهتي بر بندگان تمام نموده که ميفرمايد:
قُل هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم که شما را ايجاد فرمود با تمام قوي و تمام اسباب هدايت را در دسترس شما قرار داد.
وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمعَ که نگوئيد ما كر بوديم و دعوت تو را نشنيديم.
وَ الأَبصارَ که نگوئيد ما رسولان تو را نديديم و نشناختيم و معجزات آنها را مشاهده نكرديم.
وَ الأَفئِدَةَ که نگوئيد عقل و شعور و ادراك نداشتيم، و بدبختي با اينكه سمع و بصر و فؤاد داشتند گوش قلب خود را كر كردند و چشم قلب را كور كردند و روي عقل خود را پوشانيدند که ميفرمايد: صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَعقِلُونَ بقره آيه 171.
قَلِيلًا ما تَشكُرُونَ که در مقام معرفت و عبادت بر نميآييد و بكفر و ضلالت خود ادامه ميدهيد.
سؤال: چرا در آيات سمع را مفرد فرمود و بصر و فؤاد را جمع!.
جواب: سمع شنيدن است و آلت آن اذن و لذا اذن را جمع ذكر فرموده:
لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ لَهُم قُلُوبٌ لا يَفقَهُونَ بِها وَ لَهُم أَعيُنٌ لا يُبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لا يَسمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الغافِلُونَ اعراف آيه 178. و اما ابصار مراد اعين است و افئدة مراد قلوب است که آلت ديدن و آلت تعقل و ادراك و فهميدن است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- در این آیه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، میافزاید: «بگو: او کسی است که شما را آفرید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد، اما کمتر سپاسگزاری میکنید» (قل هو الذی انشاکم و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة قلیلا ما تشکرون).
خداوند، هم وسیله مشاهده و تجربه را در اختیار شما قرار داد (چشم) و هم وسیله آگاهی بر نتیجه افکار دیگران (گوش) و هم وسیله اندیشیدن در علوم عقلی (قلب) را، خلاصه تمام ابزار لازم برای آگاهی به علوم عقلی و نقلی را در اختیار شما گذارده است، اما کمتر کسی سپاس این همه نعمتهای بزرگ را به جا میآورد، زیرا شکر نعمت آن است که هر نعمتی در مسیر هدفی که به خاطر آن آفریده شده است به کار گرفته شود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص268
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم